اتنبرگ ساخته Athina Rachel Tsangari محصول سال 2010 یونان، از معدود فیلمهایی است که صراحتاً به یک کاراکتر آسکشوال میپردازد.
مارینا دختر جوانی است با تفکرات مدرن که با پدرش زندگی میکند. او هرگز کشش جنسی را تجربه نکرده و با کسی در رابطه نبوده است. در نقطه مقابل، دوست نزدیک او بللا را میبینیم که از لحاظ جنسی بسیار فعال است و مدام جزئیات روابط و همینطور رؤیاهای جنسی خویش را با مارینا به اشتراک میگذارد و حتی در ابتدای فیلم تلاش مضحک او را در آموزش شیوه بوسیدن به مارینا شاهدیم؛ یک حرکت ماشینوار که به انزجار شدید مارینا منتهی میشود.
پدر مارینا هم معمار روشنفکر و تنهایی است که بیمار بوده و روزهای پایانی عمر خود را سپری میکند. رابطه این دو، هم عجیب و هم قابل تأمل است. وابستگی و صمیمیتی که بین آنها وجود دارد، در عین حال که با فاصله است، عمق زیادی دارد و شباهت زیادی به رفاقت.
آنها در خانه روی یک تخت مینشینند و با هم مستند حیات وحش تماشا کرده و حرکات حیوانات را تقلید میکنند و آنقدر این بازی را انجام میدهند که از حال میروند.
و بیرون از خانه و روی صندلیهای انتظار بیمارستان از همه چیز سخن به میان میآید:
از مدرنیتهی نصفه و نیمه به سبک یونانی، از مرگ، از اعتقاد به آتئیسم، از عشق و رابطه جنسی. و پدر سعی میکند دخترش را به داشتن رابطه ترغیب کند. محرک این توصیه، نگرانی او از تنهایی مارینا در نبود پدر است.
همه این شرایط دست به دست هم میدهند تا مارینا تصمیم به تجربه کردن رابطه جنسی بگیرد، به امید تجربه عشق شاید، برای گریز از تنهایی شاید. و پس از روبرو شدن با مردی مسافر(با بازی یورگوس لانتیموس) این تصمیم را عملی میکند. لازم به یادآوری است که این کار را کاملاً ماشینی انجام میدهد و مثل دیوید اتنبرو(مجری مستند حیات وحش) جزئیات اتفاقاتِ در حال رخ دادن را به زبان میآورد. این صحبتهای گزارشگونه در طول رابطه به واکنش منفی مرد منجر میشود. شاید به این دلیل که لحن مارینا خالی از هرگونه عاطفهای بوده و معطوف به بخش فیزیکی ماجراست و همین امر موجب برجسته شدن بُعد حیوانی قضیه میگردد.
در اتنبرگ، پیچیدگیها و نکات ریز و قابل بحث زیادی وجود دارد که نیازمند شناخت و بررسی هستند.
اما در نقدهایی که درباره آن نوشته شده، بیشتر منتقدان بر غیر منطقی و نامنسجم بودن رخدادها صحه گذاشتهاند و حرفشان این است که مگر امکان دارد شخصی بیجنسگرا باشد و در عین حال با خواست خود وارد یک رابطه جنسی بشود؟
پاسخ ساده است: بله! ممکن است. داشتن فعالیت جنسی هیچ منافاتی با بیجنسگرا بودن ندارد!
گذشته از اینکه بیجنسگرایی یک طیف گسترده را شامل میشود، باید تأکید کنیم تا جایی که به جسم مربوط است، افراد اسکشوال هیچ مانع و مشکلی برای برقراری چنین رابطهای ندارند. حتی ارضای فیزیکی در طی رابطه هم چندان عجیب نیست.
مضاف بر این، بیجنسگراها میتوانند گرایش عاطفی را تجربه کرده و به نفع حفظ رابطه عاطفی، گرایش جنسی خود را نادیده بگیرند.(شاید عجیب به نظر برسد، ولی این شیوهای است که برخی از افراد بیجنسگرا اتخاذ میکنند.)
شخص اسکشوال ممکن است به دلایل مختلف وانمود کند که به رابطه جنسی علاقمند است. نه از سر ریاکاری! شاید به این دلیل که با مفهوم کشش جنسی و لذت جنسی که از سوی بقیه جامعه مطرح میشود، آشنا نیست. (و دقیقاً همین کشش و لذت چیزی است که بخش اعظمی از جامعه بیجنسگرا هرگز تجربه نمیکنند.) یا اینکه تصور میکند دیگران هم درست مثل او، این کار را بهمثابه یک وظیفه انجام میدهند.
از طرف دیگر فراموش نکنیم که ترس از تنهایی، معضلی نیست که فقط افراد سکشوال با آن درگیر باشند. گاه پذیرفتن قوانین رابطه برای یک اسکشوال به مراتب سادهتر از کنار آمدن با تنهایی و یا توضیح خویش برای دیگری است.
من اتنبرگ را دوست داشتم و در لحظات بسیاری از فیلم، لبخند به لبم نشست، چرا که شنیدن همه آن ابهامات و پرسشها و تردیدها که تا مدتها در ذهن داشتم، از زبان یک نفر دیگر واقعاً لذتبخش بود.
پیشنهاد میکنم اتنبرگ را ببینید، اما پیش از تماشای آن، راجع به بیجنسگرایی مطالعه مختصری داشته باشید.ابزارک تصویرابزارک تصویر
برچسب : نویسنده : aceblog بازدید : 114