در باب کاماوت کردن
فکر میکنم که یکی از جذابترین و در عین حال استرسزاترین موقعیتها برای دگرباشان، Come Out کردن باشد.
کاماوت کردن به معنی بیرون آمدن است، اما وقتی در مورد خانواده رنگینکمانی بکار برده میشود، منظور بیرون آمدن از گنجه یا پستو و در واقع به معنای علنی کردن گرایش جنسی میباشد.
این عبارت در ابتدا تنها مختص همجنسگرایان بود، اما امروز در میان تمامی گرایشهای جنسی غیر استریت، متداول است.
تقریباً تمام کسانی که کاماوت میکنند، پیش از آن، درگیر پروسهای طولانی جهت شناخت، کسب آگاهی و پذيرش خویش بودهاند و بعد به هر دلیلی تصمیم میگیرند که گرایش خود را برای شخص یا اشخاصی آشکار نمایند.
اولین تجربه کاماوت من، برای خانوادهام بود. در یک زمان مناسب از روزی کممشغله از آنها خواستم بنشینند و حرفهایم را بشنوند. نور را کم کردم(همیشه نور تند اضطرابم را تشدید میکند.). وقتی آمدند، گفتم که میخواهم کاماوت کنم و آنها با تعجب به هم نگاه میکردند.
به حلقه سیاهی که در انگشت وسط دست راستم قرار داشت، اشاره کردم و گفتم این علامت گرایش جنسی من است. نگرانی را در چشمهایشان میدیدم. اضافه کردم که من اسکشوال هستم. و توضیح دادم که اسکشوال بودن چه چیزی هست و چه چیزهایی نیست. اول جا خوردند. اما بعد شروع کردند به مطرح کردن سؤالهایی که برایشان پیش آمده بود و من هم سعی میکردم با دقت به آنها جواب بدهم.
همه چیز سادهتر از آن بود که فکر میکردم. آشکار ساختن تمایلات واقعیام و در عین حال به رسمیت شناخته شدن آنها از جانب آدمهایی که از اهمیت ویژهای در زندگیام برخوردار بودند، برایم حقیقتاً لذتبخش بود.
بعدتر به همان ترتیب برای چندتایی از دوستانم کاماوت کردم. آنها که ذهنی باز داشتند، برخوردشان بشدت آزاداندیشانه و اطمینانبخش بود. اما همه واکنشها اینگونه نبود. بعضیهاشان ابداً ظرفیت پذیرش چنین چیزی را نداشتند. تلاش میکردند ثابت کنند که اشتباه میکنم، که مشکل حاد جسمی یا روانی دارم، بالغ نشدهام و... شنیدن هرکدام از این قضاوتها به تنهایی میتواند تلخترین خاطره کاماوت کردن برای یک دگرباش بهشمار برود.
میخواهم بگویم که تجربه کاماوت همیشه و لزوماً شیرین نیست. گاهی ما را به این نقطه میرساند که "ای بابا! کاش این راز تا آخر عمر توی پستویی تاریک میماند، اما کار به اینجا نمیرسید که ناچار شوم خود را ثابت کنم.". همین میشود که کاماوت کردن به همان اندازه که میتواند شخص را سبکبال کند، ممکن است به افزایش اضطراب در او نیز دامن بزند.
آیا شما هم عضوی از خانواده رنگینکمانی هستید و تصمیم گرفتهاید که کاماوت کنید؟
عالی است. فقط اگر از من میشنوید به نکات زیر توجه کنید:
-تنها درصورتی این کار را انجام بدهید که تمام ابعاد قضیه را سنجیده و مطمئن باشید که بعد از کاماوت کردن، شرایط شما بدتر نشده و آسیب نخواهید دید.
-کسانی را برای فاش کردن گرایش جنسی خویش انتخاب کنید که به آنها اعتماد دارید و یا به هر دلیلی لازم میدانید که از گرایش شما مطلع باشند.
-به هیچ وجه برای آنهایی که همه چیز را به سخره میگیرند، خودعالِمپندارها و همینطور آنها که احترام متقابل را یاد نگرفتهاند، کاماوت نکنید.
-خودتان و نیازهایتان را جدی بگیرید و در این مورد قاطعانه صحبت کنید.
-وارد بازیهای کلامی و بحثهای بیهوده نشوید و اجازه ندهید برداشتهای اشتباه طرف مقابل، شما را مضطرب یا عصبانی کند.
آیا یکی از اعضای خانواده یا دوستانتان گرایش جنسی خودش را برای شما فاش کرده و یا میخواهد این کار را بکند؟
خوش به حال شما! چون میتوانید مطمئن باشید که دستکم یک نفر در این دنیا هست که به شما اعتماد دارد! پس با نسخه پیچیدنهای دکترمآبانه و اظهار نظرهای سطحی او را پشیمان و ناامید نسازید. فقط گوش کنید و حتی اگر درک چنین گرایشی برایتان غیرممکن است، به خود یادآوری کنید که آدمها شبیه به هم نیستند، هرکس شبیه به شما نباشد لزوماً بیمار نیست، گرایش جنسی موجب تمایز یا تحقیر کسی نمیشود، و همچنین فراموش نکنید که اگر یک غیر استریت برای شما کاماوت کرده به این دلیل بوده که شما را انسانی شعورمند با ظرفیت بالا برای پذیرش دیگری میدانسته، نه یک دُگم متوهم. منتظر توصیههای پزشکی و روانشناسانه شما هم نیست. تنها نکته مهم این است که سعی کنید برای کسی که شما را دارای شعور میپندارد، احترام قائل شوید و او را احمق فرض نکنید.
8 مارس...برچسب : نویسنده : aceblog بازدید : 189